یادداشت تشکیلاتی|رهبری تراز؛ هنر فتح قلب و فتح عقل
در دنیای پیچیده و پویای امروز، موفقیت و ماندگاری هر تشکیلات، در گرو کیفیت رهبری آن است. رهبری اثربخش، هم جهت را مشخص میکند و هم نیروها را با تمام وجود همراه میسازد. اما این همراهسازی بر چه پایهای استوار است؟
پاسخ در تلفیق دو کانون نفوذ نهفته است: فتح_قلب و فتح_عقل. این دو، همچون دو بال برای پرواز تشکیلات به سمت اهداف متعالی هستند. اما تقدم و اولویت با فتح قلب است؛ زیرا انسانها ابتدا با احساس و قلبشان ارتباط برقرار میکنند و سپس باورهایشان را با عقل مستحکم میسازند. اعتماد عاطفی، بستر پذیرش منطق و فرمانپذیری آگاهانه است. بنابراین، یک رهبر باید کار را با جلب محبت و اعتماد آغاز کند و در ادامه، هر دو را توأمان پیش ببرد.
بخش اول: فتح قلب؛ بنیان اعتماد و پیوند اخوت
فتح قلب، ایجاد پیوندی عمیق و صمیمی بر اساس محبت، صداقت و احساس امنیت است. وقتی قلب نیرویی تسخیر شود، او از روی عشق و تعهد میجنگد، نه از روی اجبار.
چگونه فتح قلب کنیم؟ (راهکارهای عملی)
۱. گوشدهندهی فعال و خالی از غرض باشید: به حرفها و دغدغههای نیروها با جان و دل گوش دهید.
۲. الهامبخش امید و مقاومت باشید: با رفتار و گفتارتان، نور امید را در دلها زنده نگه دارید. در سختترین شرایط، با توکل و صبوری، مسیر را روشن کنید.
۳. محبت و احترام را عملاً ترویج دهید: با سلام کردن، احوالپرسی و یاد کردن از نام افراد، فضایی ایجاد کنید که هر کس احساس ارزشمندی و تعلق کند.
۴. صداقت و شفافیت داشته باشید: نیرو باید شما را صادق و قابل اعتماد بیابد. در بیان حقایق (حتی سخت) و دلایل تصمیمات، شفاف عمل کنید.
۵. به نشاط و پویایی نیرو توجه کنید: برای حفظ روحیه و جلوگیری از فرسودگی، لحظات شاد و صمیمی در کنار کارهای جدی تعریف کنید.
۶. مسائل و مشکلات نیرو برایتان مهم باشد: با انعطاف منطقی در برنامهها، فضایی برای حل مسائل شخصی و تشکیلاتی آنان ایجاد کنید.
۷. نشستهای صمیمی و خودمانی برگزار کنید: فضایی غیررسمی، رفاقتی (نه رقابتی یا دستوری) برای بیان آزادانهی نظرات، دغدغهها و حتی انتقادات فراهم کنید.
۸. پشتیبان نیرو باشید: در همهی شرایط—شکست، موفقیت— پشتیبان واقعی نیرو باشید. او باید گرمای این پشتیبانی را حس کند و مطمئن باشد پشتش در تشکیلات خالی نمیشود.
با تحقق این موارد، تشکیلات به یک خانهی امن عاطفی تبدیل میشود که نیروها در آن احساس تعلق، ارزشمندی و امنیت میکنند و از روی علاقه تلاش میکنند.
بخش دوم: فتح عقل؛ بنیان اطمینان و حرکت حکیمانه
فتح عقل، کسب مشروعیت از طریق دانش، بینش و تدبیر است. نیرو باید به شایستگی و آیندهنگری شما ایمان بیاورد تا با اطمینان قدم بردارد.
چگونه فتح عقل کنیم؟ (راهکارهای عملی)
۱. توانمند و مشرف بر امور باشید: در حوزه مسئولیت خود، دانش کافی و درک عمیق از شرایط داشته باشید. اطلاعاتتان دقیق و تحلیلتان منطقی باشد.
۲. تصمیمگیرندهای قاطع و مبتنی بر مشورت باشید: پس از شنیدن نظر متخصصان، با قاطعیت و در زمان مناسب تصمیم بگیرید و دلایل تصمیم خود را به صورت شفاف بیان کنید.
۳. بینش و چشماندازی روشن ترسیم کنید: بتوانید آیندهی مطلوب تشکیلات را به تصویر بکشید و این چشمانداز را به گامهای عملی و قابل درک برای همه تقسیم کنید.
۴. ترسیم سیر رشد منطقی و تحلیلی: برای نیروها و کل تشکیلات، نقشهی راهِ رشدِ مرحلهای طراحی کنید. این مسیر را در بازههای مشخص (مثلاً هر ۶ ماه) بررسی، تحلیل و بهروز کنید.
۵. شناسایی و مدیریت ظرفیتها و ضعفها: ظرفیتهای نیروها و تشکیلات را شناسایی و تقویت کنید. ضعفها و خلأها را به دقت بیابید و برای رفع یا کمرنگ کردن آنها برنامهریزی و تلاش کنید.
۶. طراحی راهبردها و عملیاتهای هوشمند: برنامههایی طراحی کنید که ظرفیتهای موجود را حداکثر بهرهبرداری کند، قدرت حل مسئله داشته باشد و فشار بیهوده و فرساینده به نیرو وارد نکند. این، اوج تدبیر و دوراندیشی است.
۷. توانایی حل مسئله و مدیریت بحران داشته باشید: در مواجهه با چالش، به جای غرق شدن در مشکل، راهحلهای عملی و خلاقانه ارائه دهید. در بحران، با آرامش و توکل، تدبیرگر باشید.
با تحقق این موارد، نیروها به حکمت، کاردانی و دوراندیشی شما ایمان میآورند و با آرامش و اطمینان خاطر، در مسیر دشوار اهداف حرکت میکنند.
جمعبندی: تمرین امروز برای مأموریت فردا
قرار بر این است که ما در تشکیلاتهای کوچک و بزرگ، خود را برای مشارکت در یک تشکیلات بزرگ جهانی (تشکیلات مهدوی) تربیت کنیم. این تربیت، با تمرین همین اصول در همینجا و اکنون آغاز میشود.
هر یک از ما اگر مسئولیتی بر عهده داریم، باید از خود بپرسیم: آیا من دارم قلبها را با محبت و اخلاص میربایم؟ و آیا دارم عقلها را با دانش و تدبیر متقاعد میکنم؟
رهبری تراز، هنر همدلی حکیمانه و تدبیر عاطفی است. این هنر را بیاموزیم و تمرین کنیم.
آنچه گفته شداز اهمیت و راهکارهای عملی «فتح قلب» و «فتح عقل» به عنوان دو بال رهبری تشکیلاتی بود .اما این اصول، تنها نظریه نیستند؛ بلکه در زندگی رهبرانی که تاریخساز شدهاند، عینیت یافته و آزموده شدهاند. بررسی سیره این بزرگان، به ما نشان میدهد که تلفیق این دو هنر، نه تنها ممکن است، بلکه تنها راه پایدارسازی و پیشبرد یک حرکت بزرگ است.
سه الگوی درخشان و زنده از همین عصر :
حضرت امام خمینی(ره): معمار تلفیق «عرفان و سیاست»
ایشان بهوضوح نشان دادند که فتح قلب یک ملت، با سادهزیستی، محبت عمیق به محرومان، و گریههای عاشورایی ممکن میشود. مردم، او را نه یک سیاستمدار دور، بلکه پدری دلسوز میدیدند. از سوی دیگر، فتح عقل ملت و نخبگان را با بینش انقلابیِ عمیق، اجتهاد زمانشناس، و رهبری استوار و حسابشده در بحرانهایی چون جنگ و پذیرش قطعنامه محقق کردند. امام ثابت کردند میتوان هم «عارفِ دلسوز» بود و هم «استراتژیستِ قاطع».
سردار شهید قاسم سلیمانی: شاگرد برجستهی میدان عمل
شهید سلیمانی، تربیتیافتهی مکتب امام خمینی(ره) بود و این اصول را در گستردهترین میدان ممکن—از ایران تا عراق، سوریه، یمن و لبنان—به نمایش گذاشت. فتح قلب او در همسنگری در خاکریز، بوسیدن پیشانی مجروحان، و یادکردن از نام تکتک شهدا تجلی یافت. نیروهای مردمی، او را «حاج قاسم» مینامیدند؛ نامی که نشان از جایگاه پدری و رفاقتی داشت. در مقابل، فتح عقل او با طرحریزی عملیاتهای پیچیده، شناخت بینظیر از جغرافیای انسانی و نظامی میدان، و ایجاد اعتماد در فرماندهان محلی به دست آمد. او هم «حاجی» بود و هم «سردار».
حضرت امام خامنهای(مدظلهالعالی): الگوی ممتد رهبری در جهان پیچیده
ایشان در شرایط به مراتب پیچیدهتر جهان امروز، نشان دادهاند که چگونه میتوان هر دو بعد را همزمان و مستمر حفظ کرد. فتح قلب امت را با دلنشینی در مناجات، شعرهای آسمانی، و دردِ دلهای صمیمانه و بیریا با جوانان، نخبگان، سیاستمداران و حتی آحاد مردم انجام میدهند. از سوی دیگر، فتح عقل جامعه و جهان را با تدبیر نظام بینالملل، تبیین نقشهی راهِ «گام دوم انقلاب»، و هدایت هوشمندانهی جبههی مقاومت با حکمت و صبر و فرماندهی مقتدرانه در جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و آمریکا بر علیه ایران محقق ساختهاند. ایشان الگویی زنده از رهبری هستند که هم مردمدار است و هم دشمنشناس، هم عارف است و هم سیاستمدار، هم فرماندهای بزرگ.
درسهایی برای امروز ما
این الگوها به ما میگویند:
اولاً، فتح قلب و فتح عقل قابل جمع است و نه تنها تضادی با هم ندارند، که مکمل یکدیگرند.
ثانیاً، این مسیر، مسیر اصلی تربیت نیرو در مکتب انقلاب اسلامی است.
ثالثاً، ما در هر سطحی از مسئولیت، میتوانیم و باید از این سیره الهام بگیریم. آیا در تشکیلات خود، همدلی و تدبیر را با هم پیش میبریم؟ آیا نیروهایمان هم ما را دلسوز میدانند و هم لایق؟
رهبری تراز، هنری است که الگوهایش در تاریخ معاصر ما درخشانترین تجلی را یافتهاند. بیاییم این میراث گرانقدر را بشناسیم، بیاموزیم و در تشکیلات خود زنده کنیم.
نویسنده:فرهنگیارمحترم خانم سیده معصومه حسینی