یادداشت تحلیلی |سربلندی ایران، عزت ملّت

از ارتش وابسته تا اقتدار مستقل ؟
وقتی تاریخ را ورق میزنیم، گاهی واقعیتهایی تلخ اما روشنگرانه در آن نهفته است. تاریخ نظامی ایران در دوران پهلوی، برگی است از وابستگی، بیهویتی و سرسپردگی؛ در نقطه مقابل، دوران پس از انقلاب اسلامی، آغاز راهیست به سوی استقلال، عزت ملی و اقتدار دفاعی. این قسمت به مقایسه دو سبک نظامی، دو رویکرد دفاعی و دو فلسفه حکمرانی میپردازد.
قِسم اول: ساختار دفاعی
در دوران پهلوی، ارتش ایران به رغم ظاهری پرزرق و برق، فاقد ساختار مستقل، هدفمند و ملی برای دفاع از تمامیت ارضی کشور بود. نمونه بارز آن، اشغال بیمقاومت ایران توسط متفقین در جنگ جهانی دوم بود؛ جایی که ارتش حتی بهاندازه یک لشکر هم ایستادگی نکرد و کشور در چشمبرهمزدنی به اشغال درآمد. این وضعیت ناشی از ارتشی بود که نه بر پایه دانش بومی، نه با انگیزه حفظ وطن، بلکه با وابستگی به افسران خارجی و آموزههای نظامی غربی شکل گرفته بود. ارتشی که مأموریت اصلیاش حفظ سلطنت و تأمین منافع قدرتهای بیگانه بود، نه صیانت از ملت.
در مقابل، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب، بر پایهی اصول دینی، ملی و انقلابی بنا شد. ساختاری که در آن حفظ استقلال، صیانت از مرزها، و دفاع از مردم در صدر مأموریتها قرار گرفت. نقطه عطف این تحول را میتوان در جنگ تحمیلی دید؛ جایی که ایران با وجود نابرابریهای نظامی، ۸ سال تمام ایستاد و اجازه نداد حتی یک وجب از خاک وطن به تصرف دشمن درآید. و جهش دوم را در جنگ تحمیلی آمریکا و اسرائیل برعلیه ایران در ۱۲ روز جهان را به شگفتی کشاند، این یعنی گذر از ارتشی وابسته و بیهویت به نیرویی مقتدر، مردمی، مؤمن ، پیشرو و بازدارنده
در پایان باید گفت ؛ ساختار دفاعی زمانی عزت میآفریند که بر پایه استقلال، باور ملی و اراده جمعی بنا شود. تجربهی ایران نشان داد ارتشی که مأموریتش حفظ تاج و تخت باشد، تاب طوفان نمیآورد؛ اما نیروهایی که ریشه در مردم دارند، سد محکمی در برابر هر تهدیدی خواهند بود.
امنیت را نمیتوان وارد کرد؛ باید آن را در دل مردم ساخت.
نویسنده: خانم رضی نتاج