یادداشت تحلیلی| شرح تطبیقی دعای چهاردهم صحیفه سجادیه با عصر حاضر

فراز دعا
اللَّهُمَّ لَا تَفْتِنِّي بِالْقُنُوطِ مِنْ إِنْصَافِكَ، وَ لَا تَفْتِنْهُ بِالْأَمْنِ مِنْ إِنْكَارِكَ
خدایا! مرا به سبب نومیدی از انصاف خود، در آزمون قرار مده؛ و او (ستمگر را) بهسبب احساس امنیت از انکار و عقوبتت، دچار فتنه مساز.
گاهی از آنکه مظلوم خسته شود، دردناکتر این است که امیدش را از انصاف الهی از دست بدهد. و گاهی از قدرت ظالم، خطرناکتر، امنیتی است که در دل خود حس میکند!
تحلیل و تطبیق:
فتنه مظلوم: قنوط از انصاف الهی
«قنوط» یعنی ناامیدیِ ریشهدار، یک یأس سرد و بیروح. وقتی مظلوم گمان میبرد که خدا دیگر عدالت نمیآورد، یا دیر کرده، یا اصلاً کاری نمیکند، وارد یک فتنه درونی میشود. فتنهای که گاهی از ظلم ظالم هم خطرناکتر است:
یأس از عدل خدا = فروپاشی درونی مظلوم
امام درخواستی هوشمندانه دارد: خدایا! خود ظلم مرا نشکند، این فکر که تو انصاف نمیآوری، مرا نشکند.
فتنه ظالم: امنیت از انکار الهی
«أمْن» یعنی حس بیخطر بودن. ظالم وقتی در رفاه است، حمایت دارد، رسانه دست اوست، گمان میبرد که خدا هم از او ناراضی نیست یا اساساً کاری با او ندارد. این یعنی:
خطرناکترین خیال برای یک ظالم: خیال در امان بودن از خشم خداست.
امام میگوید: خدایا! او را در این خیال فریبنده رها نکن؛ نگذار بهراحتی بر ظلمش ادامه دهد.
برداشت غلط، ریشه فتنه است
هم مظلوم میتواند دچار سوءبرداشت شود: «پس عدالت کو؟» و هم ظالم: «اگر خدا ناراضی بود، حتماً میگرفت!»
اما امام با دعای خود میخواهد: دل مظلوم پر از امید به عدل خدا بماند، ذهن ظالم هرگز از ترس حسابکشی خالی نشود.
مظلوم مراقب باش مبادا ناامیدی تو را از پا بیندازد.
ظالم مراقب باش آرامش فعلیات، تو را به خواب ابدی نکشاند.
در جهانبینی امام سجاد، نه سختی و بلای مظلوم، نشانه بیعدالتی خداست، نه آرامش ظالم، نشانه رضایت الهی. بلکه همهچیز، در معرض آزمایش و چرخش است.