یادداشت ویژه | مسجدمحله؛ از عبادت تا قلب تپنده زندگی
مسجد از صدر اسلام تا امروز همیشه کانون ایمان و انسجام جامعه بوده است. اما امروز با چالشها و نیازهای نوین، نقش آن میتواند فراتر از عبادت باشد و به قلب تپنده محله تبدیل شود؛ جایی که جوانان، خانوادهها و شهروندان با اعتماد و مشارکت فعال، زندگی بهتر و معنابخش را تجربه کنند.
مسجد، همیشه از صدر اسلام تا کنون، کانون ایمان و انسجام جامعه بوده است. امروز نیز برخی از مساجدمان با وجود محدودیتها، پایگاه عبادت، کار فرهنگی و کمکهای مردمی هستند و زحمات متولیان و امامانشان قابل تقدیر است.اما فرصت را باید شناخت! جامعه امروز، با نیازها و چالشهای جدیدی روبهروست.پرسش اصلی اینجاست: آیا مسجد میتواند در کنار کارکردهای ارزشمند فعلی، بار دیگر به قلب تپنده محله تبدیل شود؟کانونی که نه تنها برای نماز، بلکه برای پاسخگویی به نیازهای فرهنگی، اجتماعی و حتی دغدغههای روزمره مردم، نخستین پناهگاه باشد؟
ما معتقدیم مسجد دارای سرمایهای عظیم از اعتماد مردمی و پتانسیل معنوی است و میتوان با نگاهی نو، این گنجینه را به خدمت گرفت. در این مسیر، به صورت گامبهگام و در قالب هشت محور، به واکاوی و ارائه راهکار خواهیم پرداخت:
امامِ محله؛ از پیشنماز تا هدایتگر زندگی
در محلهای که جوانانش در پی هویت میگردند،خانوادهها با چالشهای نوین دستوپنجه نرم میکنند و پدیدههای اجتماعی هر روز پیچیدهتر میشوند، مسجد تنها با یک "برنامه عبادی" نمیتواند پاسخگو باشد. آنچه مسجد را از یک ساختمان به یک "کانون زنده" تبدیل میکند، وجود روحی به نام "امام محله" است؛ کسی که از حریم منبر فراتر میآید و به متن زندگی مردم قدم میگذارد.
امام جماعت موفق امروز، سه نقش را همزمان ایفا میکند: 1.مبلغ حکیم(مرجعیت فکری): دیگر تنها نقل حدیث و تفسیر آیات کافی نیست.نسل امروز به دنبال پاسخهای کاربردی است. امام حکیم، معارف ناب دینی را به زبان روز و متناسب با مسائل واقعی زندگی مردم (از اقتصاد و اشتغال تا تربیت فرزند و آسیبهای اجتماعی) ترجمه میکند. خطبههای او فقط بیان تکلیف نیست، بلکه ارائه "راه حل" است.2.مدیر جریان ساز(رهبری عملیاتی): امام،تنها مجری برنامهها نیست؛ او ستاد فرماندهی تحول در محله است. او باید بتواند نیروهای داوطلب و متخصص محله (پزشکان، معلمان، مهندسان، ورزشکاران) را شناسایی، جذب و حول محور مسجد سازماندهی کند تا هرکس به اندازه تخصص و علاقهاش در خدمت محله قرار گیرد.3.مربیدلسوز(مرشدیت اخلاقی): این نقش،کلید اعتمادسازی است. مردم باید امام را نه یک مقام رسمی، بلکه یک پدر دلسوز، مشاور امین و همغم محله بدانند. حضورش در کنار تخت بیمار، در جشن عروسی مردم، در زمین ورزش جوانان و در جلسات حل اختلاف همسایگان، از هزار منبر تأثیرگذارتر است. او با "قدم زدن در محله" بیشتر از "نشستن در دفتر" به مردم نزدیک میشود.
تحول از "پیشنماز" به "امام محله" نیازمند یک برنامه عملیاتی است:
گفتگوهای محله ای: برگزاری جلسات هفتگی یا ماهانه با موضوعات داغ محله (مثلاً: آسیب فضای مجازی، اشتغال جوانان، ازدواج آسان) با حضور خود مردم.
دفتر مشاوره: اختصاص ساعات مشخصی از هفته برای ارائه مشاورههای فردی و خانوادگی توسط امام یا تیمی از مشاوران تحت نظارت او.
پیمایش محله: امام باید به طور منظم و هدفمند، در کوچهها و خانههای محله حاضر شود و از نزدیک با دغدغهها آشنا گردد
هوشمندسازی ارتباط: استفاده از ظرفیتهای یک کانال یا گروه محلی پرطرفدار برای اطلاعرسانی برنامهها، انتشار مطالب کوتاه و مفید و ایجاد فضای پرسش و پاسخ.
امام محله،نگهبان قلعه ایمان نیست؛ او پیشرو و پیشگامی است که سنگر ایمان را به قلب میدان زندگی مردم میبرد. وقتی امام، "امر محله" را به "امر مسجد" بیفزاید، آنگاه مسجدش نه خسته که "تپنده" خواهد بود.
هیئتامنای آینده نگر؛ از مدیر سنتی تا رهبر تحولآفرین
مسجدی با معماری زیبا و امامی دلسوز،کشتیای است قدرتمند در دریای محله.اما این کشتی بدون ملوانانی کارآزموده وهم دل به مقصد نخواهد رسید. هیئتامنای مسجد، همین نقش سرنوشتساز را ایفا میکند. اگر این هیئت، خود را صرفاً "متولی نگهداری از یک ساختمان" بداند، مسجد به "موزهای زیبا" تبدیل میشود. اما اگر خود را ستاد اجرایی تحول درمحله بپندارد،آنگاهمسجد به کارخانه ای برای تولید زندگی بهتر درمحله ای پویاتربدل خواهد شد.
هیئتامنای کارآمد،سه ویژگی متمایز دارد:
نگاه راهبردی به جای روزمرگی:هیئت امنای سنتی معمولاً درگیر مسائل جاری (مانند پرداخت قبوض، تعمیرات و برنامهریزی برای مراسم سنتی) است. در مقابل، هیئتامنای آینده نگر برای مسجد خود یک نقشه ی راه روشن دارد. آنها پاسخ این پرسشها را میدانند: مسجد ما پنج سال بعد کجا باید باشد؟کدام یک ازمشکلات محله راهدف گرفته است. ترکیب جوان و کارآمد به جای ساختار ایستا: هیئتامنه باید آینهای از جامعه محله باشد.حضور فعال جوانان، بانوان و متخصصان (مانند معلمان، مدیران و فعالان اجتماعی) در کنار بزرگان باتجربه، یک ضرورت است. این ترکیب، نوآوری، انرژی و تخصص را به کادر مدیریتی مسجد تزریق میکند. تقسیم کار بر اساس تخصص به جای مدیریت متمرکز:در مدل سنتی، تمام بار بر دوش یک یا دو نفر است. در مدل جدید، هیئتامنا یک هیئت مدیره کوچک است که بر اساس تخصص اعضا، کارگروههای تخصصی تشکیل میدهد:
به عنوان مثال :کارگروه فرهنگی وفضاسازی: مسئول برنامهریزی برای اردوها، جشنها و کارگاههای مهارتی.
کارگروه نوجوان وجوان: مسئول شناسایی و جذب این قشر و طراحی برنامههای خاص برای آنها.
کارگروه عمران خدمت رسانی: مسئول شناسایی و ساماندهی خانواده های نیازمند و طراحی و تهیه بسته های حمایتی با رویکرد راه اندازی شغلی آبرومند برای نیازمندان.
کارگروه ارتباط با محله: مسئول تعامل با مدارس، کسبه و سایر نهادها.
گذار از مدیریت سنتی به رهبری تحولآفرین، نیازمند این گامهاست:
تدوین سندچشم انداز:تهیه سندی کوتاه که آرمانها و اهداف کلان مسجد را مشخص کند.
شفافیت مالی: انتشار گزارش دورهای از درآمدها و هزینهها برای جلب اعتماد عمومی.
تفویض اختیار: تشکیل کارگروههای تخصصی و سپردن مسئولیت به اعضا.
جلسات چالشی: اختصاص بخشی از جلسات به نقد عملکرد و ایدهپردازی برای آینده.
چرخش مدیریت: فراهم کردن بستر برای حضور نیروهای جدید و جلوگیری از فرسایش و خستگی در اعضا.
هیئتامنای آینده نگر ،نگهبان دیوارهای مسجد نیست؛ بلکه معمار میدان تأثیرگذاری مسجد در محله است. است.وقتی مدیریت مسجد،ازحلقه ای بسته به دایره ای باز ازدلسوزان و متخصصان تبدیل شود، مسجد از رکود، خارج شده و به سمت "تپندگی" گام برمیدارد.
از سنگ و گچ تا روح و معنا؛ معماری مسجدی که دعوت میکند
نخستین پیامی که یک مسجد به مخاطب خود میدهد،نه با سخنرانی امام که با «معماری» و «فضای» خود است. آیا فضای مسجد شما با دیوارهای بلند و درهای بسته، پیام«ورود ممنوع »می فرستد،یا با طراحی گرم و باز، فریاد خوش آمدی می زند؟معماری، فقط بحث زیبایی نیست؛ بحث کاربردی وخلق رفتار است.مسجد باید از یک ساختمان مقدس که تنها در اوقاتی خاص کاربرد دارد،به یک فضای زنده وچند منظوره تبدیل شود که در تمام ساعات روز،نفس می کشد ومردم را به درون خود می خواند.
یک مسجد با معماری دعوت کننده سه ویژگی کلیدی دارد:
معماری بدون دیوار نامرئی
بسیاری از مساجد«دیوارهای مرئی و نامرئی» به دور خود کشیده اند.معماری ورودی اینگونه مساجد به ویژه برای نسل جوان و کودکان یک «مانع روانی»ایجاد می کند.معماری دعوت کننده این موانع را برمی دارد ورودی آسان و روشن و فضای سبز و حیاط پرنشاط که از دور، مردم را به خود جذب کند.
فضای چندمنظوره و هوشمند
حیاط مسجد فقط برای توقف یا گذر برای رسیدن به شبستان مسجد نیست،می تواند محل برگزاری نمایشگاه های کوچک محله یا بازی کودکان باشد.شبستان اصلی فقط برای نماز نیست،با طراحی ماژولار و با استفاده از پارتیشن های متحرک،می تواند در ساعات غیرعبادی به سالن مطالعه کلاس آموزشی یا محل گفت و گوی جوانان تبدیل شود این«انعطاف پذیری» جان تازه ای به کالبد مسجد می دمد.
توجه به جزییاتی که دل را می رباید
یک گلدان گل در حیاط،یک کتابخانه کوچک و رایگان در گوشه ای دنج،تابلوهای هنری با مضامین اخلاقی،صندلی های راحت برای گفت و گو نوشیدنی سرد یا گرم برای پذیرایی از مراجعان.این جزییات به ظاهر کوچک پیام بزرگی دارند« به فکر تو هستیم برایت ارزش قائلیم و دوستت داریم. »
تبدیل مسجد به فضایی زنده و جذاب نیازمند اقدامات عملی است
بازسازی ورودی: ساده سازی و زیباسازی ورودی اصلی،استفاده از نور طبیعی و رنگ های شاد.
احیای حیاط مسجد: تجهیز حیاط به مبلمان شهری ساده( نیمکت، سایه بان )ایجاد فضای سبز و طراحی محلی امن برای بازی کودکان.
تقسیم بندی هوشمند شبستان: استفاده از پارتیشن های سبک و قابل حرکت برای ایجاد فضاهای مستقل در ساعات مختلف.
ایجاد فضاهای دنج گفت و گو: اختصاص گوشه هایی با صندلی های راحت، قفسه کتاب و امکان سرو چای برای گفت و گوهای دوستانه و مشاوره.
استفاده از نشانه های بصری: نصب تابلوهای راهنمای واضح و گرافیکی برای معرفی بخش های مختلف مسجد و برنامه های آن.
مسجد نباید شبیه«اداره ای مقدس» باشد که ساعت کاری مشخصی دارد. زمانی که اینگونه نباشد مسجد به خانه دوم مردم تبدیل می شود؛خانه ای که در آن هم می توان با خدا راز و نیاز کرد،هم کتاب خواند،هم دوست تازه ای یافت و هم برای مشکلات محله چاره اندیشی کرد وقتی معماری مسجد دعوت کننده شود حضور مردم در آن نه یک «تکلیف» که یک«نیاز»و«لذت»خواهد بود.
برنامه های زندگی ساز از منبر سنتی تا کارگاه مهارت
مسجدی با مدیریتی خلاق و فضایی دلنشین یک ظرف زیباست اما پرسش اینجاست این ظرف پر از چه محتوایی است اگر محتوای مسجد تنها به مناسبت های مذهبی و برنامه های تکراری محدود شود به زودی برای نسل جدید تاریخ مصرف خود را از دست می دهد مسجد زنده مسجدی است که برنامه هایش کنار تقویم مناسبت ها مطابق نیازسنجی از زندگی مردم محله طراحی می شود.
برنامهریزی اثرگذار در مسجد، سه تحول اساسی را طلب میکند:
گذر از محفوظاتمحوری به مهارتآموزی
نسل جوان امروز، به دنبال "چگونه زیستن" است. مسجد میتواند با تبدیل شدن به یک "آکادمی مهارتهای زندگی"، این خلأ را پر کند. برگزاری کارگاههای عملی "مدیریت بحران بلوغ"، "سبک زندگی دیجیتال"، "مهارتهای ارتباطی و ازدواج" و "اقتصاد خانواده"، دین را از حاشیه به متن زندگی آنان بازمیگرداند.
گذر از برنامههای مقطعی به جریانسازی مستمر
برنامههای مسجد نباید مانند "آبباریکه" باشد که تنها در مناسبتها جاری شود. مسجد باید "رودخانهای همیشه جاری" از فعالیتها باشد. تشکیل گروههای دائم کتابخوانی، کوهنوردی، نیکوکاری و رسانه، هویتسازی میکند و نسل جوان را در بلندمدت جذب و حفظ مینماید.
گذر از مخاطبمحوری به مشارکتمحوری
در مدل سنتی، مردم "مخاطب" برنامههای از پیش تعیین شده هستند. در مدل جدید، مردم "همسازنده" برنامهها هستند. باید از خود جوانان و اهالی محله پرسید: "چه مهارتی را دوست داری یاد بگیری؟ چه مشکلی داری که مسجد میتواند در حل آن کمک کند؟" این مشارکت، احساس تعلق خاطر ایجاد میکند.
برای خلق برنامههای زندگیساز، این اقدامات عملی پیشنهاد میشود:
پیمایش هوشمند: انجام نظرسنجی ساده و گفتوگو با جوانان و خانوادهها برای شناسایی دغدغههای واقعی آنان.
راهاندازی کارگاههای مهارتی: دعوت از متخصصان بومی برای برگزاری دورههای کوتاهمدت و کاربردی (مثلاً تعمیرات لوازم خانگی، کمکهای اولیه، تولید محتوای دیجیتال).
تبدیل مسجد به مرکز خدمات: ایجاد دفاتر مشاوره حقوقی، روانشناسی و پزشکی با همکاری خیران متخصص.
ایجاد باشگاههای موضوعی: راهاندازی کلوپهای فیلم و بحث، گروههای سرود، تئاتر و هنرهای تجسمی با مضامین اخلاقی و اجتماعی.
بازاریابی برنامهها: استفاده از پوسترهای جذاب و شبکههای اجتماعی برای معرفی حرفهای برنامهها به زبان نسل جدید.
مسجد زمانی "قلب تپنده محله" خواهد بود که برنامههایش، "نبض زندگی" مردم را در دست داشته باشد. وقتی مسجد بتواند پاسخگوی نیازهای عینی و روزمره مردم باشد، آنگاه حضور در مسجد، نه یک "تکلیف تشریفاتی"، که یک "فرصت برای بهتر زندگی کردن" خواهد بود. مسجد باید جایی باشد که هم روح را سیراب کند، هم زندگی را توانمند.
مسجد شبکهای؛ همافزایی با پایگاه بسیج و کانونها
مسجد به تنهایی یک نهاد قدرتمند است، اما وقتی در کنار سایر نهادهای مردمی محله قرار گیرد، به یک "اکوسیستم کامل فرهنگی و اجتماعی" تبدیل میشود. پایگاه بسیج، کانون فرهنگی، انجمنهای خیریه و سایر گروههای محلی، هرکدام بخشی از پازل توسعه محله هستند. مسجد باید نقش "قطب هماهنگکننده" این شبکه را ایفا کند؛ همان نقشی که مغز در بدن انسان دارد تا همه اعضا در جهت یک هدف هماهنگ حرکت کنند.برای ایجاد مسجد شبکهای، باید این سه اصل کلیدی را رعایت کرد:
شناخت ظرفیتها و تقسیم کار
هر نهاد مردمی در محله، نقاط قوت و مخاطبان خاص خود را دارد. به عنوان مثال، بسیج معمولاً در جذب و سازماندهی نوجوانان و جوانان توانمند است. کانونهای فرهنگی در برگزاری کارگاههای آموزشی تخصص دارند. مسجد نیز به عنوان کانون اعتماد عمومی و دارای فضای فیزیکی، میتواند بسترساز همکاری باشد. با تقسیم کار بر اساس تخصص، از موازیکاری جلوگیری و اثربخشی حداکثری ایجاد میشود.
ایجاد ستاد مشترک برنامهریزی
همکاری زمانی پایدار میماند که در قالب یک "شورای مشورتی محله" متشکل از مسئولان این نهادها نهادینه شود. جلسات منظم این شورا میتواند برای بررسی مشکلات محله، برنامهریزی مشترک برای مناسبتها و استفاده بهینه از تمام ظرفیتهای موجود تشکیل شود.
تعریف پروژههای مشترک و هدفمند
همکاری باید در قالب پروژههای مشخص و ملموس تعریف شود. برای مثال:
پروژه اردوی جهادی: با همکاری بسیج (تأمین نیروی انسانی) و مسجد (تأمین مکان و پشتیبانی مردمی).
پروژه مهارتآموزی به زنان سرپرست خانوار: با همکاری کانون فرهنگی (اجرای دورههای آموزشی) و مسجد (شناسایی و جذب افراد نیازمند).
پروژه کانون کتابخوانی: با همکاری همه نهادها برای ترویج مطالعه در بین نوجوانان.
و...
برای تحقق مسجد شبکهای، این راهکارها قابل اجراست:
تشکیل شورای هماهنگی: دعوت از مسئولان پایگاه بسیج، کانون فرهنگی و سایر گروههای فعال برای تشکیل جلسات ماهانه.
تهیه بانک اطلاعاتی مشترک: ثبت تخصصها و ظرفیتهای هر نهاد برای دسترسی سریع در زمان برنامهریزی.
اجرای آزمایشی یک پروژه مشترک: شروع با یک پروژه کوچک و کمهزینه برای ایجاد اعتماد و نشان دادن فواید همکاری.
تبلیغات و اطلاعرسانی مشترک: معرفی برنامههای مشترک از طریق تمام کانالهای ارتباطی نهادهای عضو شبکه.
تقدیر و تشکر جمعی: قدردانی مشترک از داوطلبان و فعالان همه نهادها برای تقویت روحیه همکاری.
مسجد تنها نیست. قدرت واقعی مسجد زمانی آشکار میشود که بتواند به مرکز ثقل همکاریهای مردمی در محله تبدیل شود. وقتی مسجد، بسیج، کانون فرهنگی و دیگر نهادها، "کر" میخوانند به جای "تکخوانی"، آنگاه است که تحول واقعی در محله رقم خواهد خورد. این همکاری، مسجد را از یک نهاد منفرد به یک "ابرنهاد تأثیرگذار" تبدیل خواهد کرد.
از مخاطب تا همسازنده مسجد محله؛ مردم چگونه مالک مسجدشان میشوند؟
در بسیاری از محلهها، مردم تنها «مهمان» مسجد هستند؛ برای نماز میآیند، در مراسم شرکت میکنند و سپس میروند. اما مسجد زنده، مسجدی نیست که مردم فقط «مخاطب» برنامههایش باشند. مسجد واقعی، جایی است که مردم خود را «مالک» و «همسازنده» آن میدانند. این تحول، بزرگترین رمز ماندگاری و تأثیرگذاری مسجد است. وقتی مردم بگویند: «این مسجد، مال ما است»، آنگاه است که مسجد به قلب تپنده محله تبدیل میشود.
برای تبدیل مردم از مخاطب به همسازنده، باید سه گام اساسی برداشت:
اعتماد کردن؛ شرط اول مشارکت
مردم زمانی پای کار میآیند که به آنها «اعتماد» شود. این اعتماد یعنی باور داشتن به ظرفیتها، ایدهها و تواناییهای آنان. متولیان و امام جماعت باید جرأت دهند و بخشی از امور مسجد—از برنامهریزی فرهنگی تا مدیریت فضای مجازی—را به خود مردم، به ویژه جوانان، بسپارند.
ایجاد فرصتهای متنوع مشارکت
همه مردم یک محله، استعدادها و علایق یکسانی ندارند. مسجد باید بستری باشد برای بروز این استعدادهای متنوع. برخی در رسانه و تبلیغات توانمندند، برخی در تدریس و آموزش، برخی در کارهای فنی و عمرانی، و برخی در سازماندهی اردوها و گردهماییها. مسجد باید برای هر سلیقه و توانایی، «پروژه مشارکتی» تعریف کند.
شفافیت و پاسخگویی؛ پاشنه آشیل اعتماد
مردم باید بدانند که ایدهها و کمکهایشان به مسجد، چگونه و در کجا به کار گرفته میشود. انتشار گزارش عملکرد مالی و فرهنگی مسجد به صورت دورهای—حتی در یک تابلو اعلانات ساده—این پیام را میرساند که: «شما شریک ما هستید و حق دارید از نتیجه مشارکت خود با خبر شوید. »
برای نهادینه کردن مشارکت مردمی، این اقدامات عملی پیشنهاد میشود:
تشکیل گروههای خودجوش: ایجاد گروههای متعدد با مدیریت خود مردم در حوزههایی مانند: گروه رسانه، گروه نیکوکاری، گروه کتاب و کانون نوجوان و... .
برگزاری جلسات ایدهپردازی: اختصاص جلسات ماهانه برای شنیدن نظرات، پیشنهادات و حتی انتقادات سازنده مردم.
ایجاد سیستم حمایت از ایدههای مردمی: اگر کسی از مردم ایدهای دارد، مسجد باید با اختصاص بودجه کوچک یا فضای فیزیکی، از اجرایی شدن آن ایده حمایت کند.
قدردانی نمادین اما صمیمانه: تقدیر از مشارکتکنندگان فعال—حتی با یک لوح ساده یا قدردانی شفاهی در جمع—احساس ارزشمندی را در آنان تقویت میکند.
واگذاری مسئولیتهای کلیدی: سپردن مسئولیتهایی مانند مدیریت فضای مجازی مسجد یا دبیری کانون جوان به افراد داوطلب و متقاضی از میان مردم.
مسجدی که در آن، یک نوجوان ایده میدهد و به آن گوش داده میشود، یک جوان برنامهای را مدیریت میکند و یک مادر بزرگ، در گروه نیکوکاری آن نقش آفرینی میکند، دیگر یک «ساختمان» نیست. آن مسجد، یک «ارگانیسم زنده» است که در تاروپود زندگی مردم محله تنیده شده است. وقتی مردم، مسجد را از آنِ خود بدانند، برای آبادانی و پویایی آن، بیمنت و با تمام وجود میکوشند.
دیپلماسی مسجد؛ از انزوا تا گفتوگو با تمام محله
مسجد موفق، مسجدی نیست که تنها چهار دیوار خود را مدیریت کند. مسجد واقعی، مسجدی است که بتواند با همه اجزای محله—از مدرسه و مغازه گرفته تا پارک و سرای محله—"مراوده فرهنگی" و "تعامل اجتماعی" داشته باشد. این همان "دیپلماسی مسجد" است؛ هنر ایجاد پیوند و اعتماد با همه اقشار، حتی آنان که امروز کمتر با مسجد مانوس هستند. مسجد باید از حصار خود بیرون بیاید و به قلب جامعه برود.
دیپلماسی موفق مسجد، بر سه پایه استوار است:
شناخت فعال بازیگران محله
مسجد باید نقشه اجتماعی محله خود را ترسیم کند. مدیران مدارس، ریشسفیدان، صاحبان مشاغل مؤثر، ورزشکاران و هنرمندان محل، فعالان محیط زیست و حتی مسئولان سرای محله، همه میتوانند شریک مسجد در پیشبرد اهداف مشترک باشند. این شناخت، اولین گام برای ایجاد اتحاد است.
تعریف پروژههای مشترک با نهادهای محلی:
همکاری باید در قالب اقدامات ملموس و مفید برای کل محله تعریف شود. برای مثال:
پاکسازی محله: با همکاری شهرداری و فعالان محیط زیست.
جشنواره غذاهای سنتی: با مشارکت بانوان محله و کسبه.
المپیاد ورزشی: با همت هیئت ورزشی و جوانان.
کمپین کمکرسانی: به خانوادههای نیازمند محله با همکاری خیران.
تبدیل مسجد به پلتفرم خدماترسانی:
مسجد میتواند با تعامل با نهادهای خدماتی (مانند شبکه بهداشت، اداره کار، اداره کتابخانهها و هلال احمر) بستری برای ارائه خدمات به مردم باشد. مثلاً:
ایستگاه سلامت: با حضور دورهای پزشکان داوطلب.
مرکز مشاوره شغلی: با همکاری اداره کار.
کتابخانه سیار: با حمایت نهاد کتابخانهها.
برای تقویت دیپلماسی مسجد، این راهکارها قابل اجراست:
بازدیدهای دورهای: حضور امام جماعت و هیئت امنا در نهادهای مختلف محله برای آشنایی و ایجاد رابطه.
میزبانی از رویدادهای مشترک: اختصاص فضای مسجد برای برگزاری جلسات شورایاری، کلاسهای فرهنگی یا جشنهای عمومی.
ایجاد خبرنامه محلهای: تهیه نشریهای الکترونیکی یا کاغذی برای اطلاعرسانی برنامههای مشترک مسجد و نهادهای همکار.
تشکیل تیم ورزشی مسجد: راهاندازی تیمهای فوتبال یا والیبال با نام مسجد برای ایجاد پیوند با جوانان و حتی راهاندازی لیگ محله با محوریت مسجد.
رصد مستمر نیازهای محله: تشکیل گروههای تحقیق مردمی برای شناسایی بهروز مشکلات و اولویتهای محله.
مسجد زمانی به قلب تپنده محله تبدیل میشود که بتواند با همه رگهای جامعه ارتباط برقرار کند. دیپلماسی مسجد، هنر تبدیل "غریبهها" به "همپیمانان" و تبدیل "تهدیدها" به "فرصتها" است. وقتی مسجد برای همه اهالی محله—از کوچک تا بزرگ، از مذهبی تا غیرمذهبی—دغدغه داشته باشد، آنگاه میتواند ادعا کند که واقعاً "مسجد محله" است.
اقتصاد مقاومتی مسجد؛ از نذورات مقطعی تا درآمد پایدار
مسجدی که دغدغه معاش داشته باشد، نمیتواند به معاد بپردازد! بسیاری از مساجد، اسیر چرخه معیوب «کمبود بودجه» و «تکیه بر نذورات مقطعی» هستند. این وابستگی، توان برنامهریزی بلندمدت را از مسجد میگیرد و آن را در رسیدن به آرمان «قلب تپنده محله» ناتوان میسازد. مسجد زنده، علاوه بر استقلال مالی، باید به جای مصرفکنندگی، به «مولد اقتصادی» برای محله تبدیل شود.
اقتصاد پایدار مسجد، بر سه اصل استوار است:
تنوعبخشی به منابع درآمدی
مسجد نباید تنها به یک یا دو منبع درآمدی (مانند نذورات یا کمکهای هیئت امنا) متکی باشد. ایجاد «سبد درآمدی» از منابع مختلف، امنیت مالی مسجد را تضمین میکند. این منابع میتوانند شامل ترویج فرهنگ وقف، خدمات آموزشی، تولید محصولات فرهنگی و مشارکت در پروژههای اقتصادی باشد.
شفافیت مالی؛ کلید اعتماد عمومی
مردم به مسجدی که حساب و کتابش روشن باشد، با دل و جان کمک میکنند. انتشار دورهای گزارش مالی—حتی به صورت ساده—در تابلو اعلانات یا فضای مجازی، نه تنها یک وظیفه، بلکه بهترین ابزار برای جلب اعتماد و افزایش مشارکت مالی مردم است.
هزینه کرد هوشمندانه و آیندهنگر
بودجه مسجد باید در راستای اهداف کلان—یعنی تبدیل شدن به قلب تپنده محله—مصرف شود. این به معنای اختصاص بخشی از بودجه به پروژههای نوآورانه، سرمایهگذاری روی نسل جوان و توسعه فضاهای چندمنظوره است.
برای ایجاد اقتصاد پایدار در مسجد، این راهکارها قابل اجراست:
ایجاد موقوفات مولد: تشویق مردم به وقف املاک یا مغازههایی که درآمد مستمر برای مسجد ایجاد میکنند.
راهاندازی خدمات آموزشی: برگزاری دورههای کاربردی با کیفیت بالا (زبان عربی یا انگلیسی، کامپیوتر، مهارتهای زندگی و...) با دریافت شهریه مناسب.
تولید و فروش محصولات فرهنگی: چاپ و فروش کتاب، تولید محتوای دیجیتال و ساخت محصولات هنری با محتوای دینی.
فعالیتهای اقتصادی مشارکتی: ایجاد تعاونیهای کوچک با محوریت مسجد (مانند تولیدی پوشاک یا فروشگاه محصولات سالم).
کمپینهای مردمی هدفمند: دریافت کمکهای نقدی برای اجرای پروژههای مشخص (مانند نوسازی کتابخانه یا تجهیز سالن ورزشی و...).
استقلال مالی، مسجد را از تصمیمگیریهای کوتاهنظرانه نجات میدهد و به آن توان برنامهریزی بلندمدت میبخشد. وقتی مسجد بتواند روی پای خود بایستد، آنگاه میتواند به جای پرداختن به دغدغه معاش، تمام توان خود را صرف «معنابخشی به زندگی مردم» کند که فلسفه اصلی وجودی آن است.
نویسنده فرهنگیار محترم : خانم حسینی